بررسی مارتین (1977)
توضیحات IMDB: مرد جوانی که خود را خونآشام میداند، برای زندگی با پسر عموی مسن و متخاصم خود به شهر کوچکی در پنسیلوانیا میرود و در آنجا تلاش میکند تا هوسهای خونخواهی خود را جبران کند. از همان ابتدا، واضح است که مارتین به یک داستان خون آشام نگاه بسیار متفاوتی نسبت به فیلم
توضیحات IMDB: مرد جوانی که خود را خونآشام میداند، برای زندگی با پسر عموی مسن و متخاصم خود به شهر کوچکی در پنسیلوانیا میرود و در آنجا تلاش میکند تا هوسهای خونخواهی خود را جبران کند.
از همان ابتدا، واضح است که مارتین به یک داستان خون آشام نگاه بسیار متفاوتی نسبت به فیلم های ترسناک Hammer و هالیوود دراکولا دارد که سینماها را در دهه 1970 اشباع کرد.
خیلی زود مشخص میشود که الهامبخش اصلی آثار کلاسیک خونخوار بعدی مانند «اعتیاد» (1995) و «راستش را بگذار» (2008) بود.
مارتین در رویکرد نسبتاً بنیادی و از نظر روانشناختی واقعگرایانهاش، قطعاً احساس میکند که بسیار جلوتر از زمان خود است، و به راحتی میتوان فهمید که چرا پس از انتشار عملکرد خوبی نداشته و در دهههای پس از آن تا حدودی فراموش شده است.
صحنه آغازین لحن را کاملاً تنظیم می کند، همانطور که ما با مارتین به ظاهر ترسو و به ظاهر نوجوان آشنا می شویم که او سوار قطار شبانه می شود و شب را روی صندلی خود می نشیند… فقط برای اینکه فوراً بلند شود، کیت حاوی یک سرنگ را بیرون بیاورد. و به داخل کابین یک مسافر زن رفته و به او حمله می کنند.
این اولین صحنه حمله آشفته، طولانی و ناراحتکننده است: این واقعیت که مارتین از یک آرامبخش با عملکرد کند بر روی قربانیانش استفاده میکند، تنها به مبارزه و هرج و مرج میافزاید، همانطور که بعداً در فیلم در یک سکانس پرتنش و دردسرساز دیگر تکرار خواهد شد.
به طور ماهرانه ای بین رئالیسم و فانتزی تداعی کننده تعادل برقرار می کند
وقتی مارتین به مقصد می رسد، همه چیز سوررئال تر می شود، محله ای فرسوده در پیتسبورگ، جایی که پسر عموی مسن خود، مردی مذهبی و سخت گیر، که اولین کلماتش به مارتین پس از ورود به خانه اش از او استقبال می کند، اساساً این است: «اول می روم روحت را نجات بده، سپس تو را نابود خواهم کرد.»
ببینید، پسر عموی او متقاعد شده است که مارتین بی ادعا، یک خون آشام باستانی و افسانه ای است، که نتیجه نفرینی است که گفته می شود خانواده او را برای نسل ها متضرر کرده است، و او قصد دارد او را زیر نظر داشته باشد. او او را «نوسفراتو» خطاب میکند و با وجود اینکه به او اجازه میدهد در فروشگاه عمومیاش کار کند و به مشتریانش میگوید که خانوادهاش «میدانند چگونه رفتار کنند»، صلیب و سیر را به صورتش میکوبد.
دختر عموی ناامید که در همان خانه زندگی میکند، هوو دوو خونآشام را باور نمیکند، اما تصدیق میکند که مارتین از نظر اجتماعی کوتاهقد است و احتمالاً باید به یک روانپزشک برود. پدرش مخالف است: تنها چیزی که مارتین به آن نیاز دارد، سهمی از قلب است.
جذابترین چیز در مورد فیلم این است که چگونه به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه رفتار خانوادهاش با مارتین بهعنوان «دیگری شرور» از همان ابتدا مستقیماً به روانپریشی او منجر شده است: او به شخصیتی نشان میدهد که «خیلی خجالتی برای چیزهای سکسی» است. و در سکانسهای فانتزی سیاه و سفید به طرز خیرهکنندهای، خود را یک خونآشام گوتیک کلاسیک تصور میکند که با مشعلهای شعلهورشان از جمعیت فرار میکند.
این رئالیسم روانشناختی در سراسر فیلم بهطور تحسینبرانگیزی بیان میشود، و مارتین بیشتر بهعنوان یک شخصیت غمانگیز رفتار میشود که خود را یک خارجی محکوم به فنا میبیند، درک ما از خونآشام را بهعنوان یک هیولای ماوراء طبیعی به چالش میکشد و آن را بیشتر محصول یک بیرحم و بیرحم نشان میدهد. جامعه سرکوبگر
جدا از تفکرات عمیق اجتماعی و روانشناختی، مارتین گاهی اوقات یک فیلم بسیار خنده دار نیز می باشد، به خصوص در صحنه ها/مکالمات خارج از صفحه نمایش، مارتین با یک مجری برنامه گفتگوی رادیویی در تلاش برای رسیدن به هدف و تلاش برای درک شدن، فقط برای دیسک جوکی برخورد می کند. با تمسخر از او به عنوان “کنت” یاد می کنند و از جدی گرفتن اعترافات سیاه او خودداری می کنند.
همچنین صحنهای فوقالعاده در زمین بازی وجود دارد که در آن مارتین با بازیگوشی طعم داروی خود را به پسر عمویش میدهد، که به نظر میرسد مستقیماً الهامبخش چند سکانس در فیلم خارقالعاده A Girl Walks Home Alone at Night (2014) است که قبلاً آن را مرور کردم. در سال
در حالی که بدون شک مارتین در بسیاری از جنبهها، از جمله بازیگری تا حدی بیحرکت و تکنیکهای ویرایش بینقص دهه ۷۰، قدیمی است، اما هنوز هم تاثیری سرگرمکننده و متفکرانه دارد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰